برای من لحظات خوش زندگی زمانی است كه با كتاب و قلم و دفترم همدم هستم
 

سلامی براب آغازی دوباره

خدا را شاکرم که فرصتی دوباره نصیبم کرد تا بتوانم مکنونات ذهنی ام را دوباره به قصد یک خدمت فرهنگی هر چند ناچیز در این وبلاگ بنگارم . و با اخذ ارشادات شما هم وطنان در تکامل دانسته های بکوشم . بعد از مدتها که به وبلاگ سرزدم محتوای آن را با سرتیتر آخرین مطلبم خالی یافتم . امیدوارم مدیریت محترم سایت بلاگفا با نظارتی که بر وبلاگها دارند در رفع نقیصۀ پیش آمده یاری فرمایند . ضمنا یکبار دیگر از دوستان گرامی تقاضا می کنم با ارسال مطالب جالب خبری و ادبی مربوط به خطۀ آذربایجان <ایران> مرا در پربار نمودن وبلاگ فرهنگ آذربایجان  یاری فرمایند . توجه به این نکته لازم است که هدف این وبلاگ معرفی زبان ترکی آذری ایرانی است ، نه ترکی قفقازی که تجزیه طلبان پان ترکیست سعی در تحمیل آن بعنوان زبان ادبی ترکی به مردم ترک زبان ایران دارند . به امید برپائی ایرانی سرفراز و مقتدر ومعرفی همراه با رشد دادن فرهنگ و ادبیات بومی آذربایجان ایران . شاد و پیروز باشید .

مراقب دشمنان تمامیت ارضی ایران در میادین ورزشی باشیم

  پان ترکیست های تجزیه طلب را از محیط های ورزشی دور سازیم       
  باشگاه تراکتور سازی تبریز یکی از باشگاه های قدیمی و به تبع آن تیم فوتبال آن از قدیمی ترین تیم های فوتبال کشور است . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و منسجم شدن لیگ آزادگان و لیگ برتر خلیج فارس به دلایل مختلف که مهمترین آن سوء مدیریت وقت مسئولان تراکتور سازی است این تیم به لیگ دسته یک باشگاه های ایران (جام آزادگان) سقوط کرد . نه تنها این تیم بلکه تیم های ماشین سازی و شهرداری تبریز نیز به سبب عدم توجه مسولین وقت ورزش استان نتوانستند در لیگ برتر بمانند . و عملاً چند دوره از لیگ برترایران بدون حضور تیم های فوتبال آذربایجانی برگزار گردید . ریاست علی آبادی بر ورزش کشور و تخریبات ناشی از روش مدیریتی وی در ورزش ایران ، و نحوۀ انتخاب تیم های صعود کننده از دسته یک به لیگ برتر ،  با سنگ اندازی هایی که بر اثراجرای قانون غلط  و سلیقه ای قدراسیون فوتبال ، بالاخره تیم پر طرفدار تراکتور سازی با مربی گری مربی جوان کشور آقای فراز کمالوند و حمایت های گستردۀ مسئولان کارخانۀ تراکتور سازی تبریز در لیگ برتر 89-88 فوتبال از دسته یک صعود کرد و در حال حاضر یکی از تیم های موفق لیگ برتر به حساب می آید و طبق برنامه ای که برای این تیم محبوب تبریزی چیده اند تیم تراکتور سازی را برای حضور در جام باشگاه های آسیا آماده می کنند . و نگارنده در این راه برای کسانی که با هدف ارتقاء دادن فوتبال استان آذربایجان شرقی در تلاش هستند آرزوی موفقیت می کند ، و امیدوار است روزی برسد که تیم های دیگری از استان های آذربایجان غربی ، اردبیل و زنجان نیز در لیگ برتر حضور موفق پیدا کنند . که صد البته این مهم همّت و درایت و حمایت مسئولین استانی را طلب می کند . اکنون که تیم تراکتور سازی در لیگ برتر حضور چشمگیر دارد ، باید مردم را به موضوع مهم متوجه کرد که فریب بعضی حرکات دشمنان تمامیت ارضی را در میادین ورشی کشور نخورند . تغییر دادن واژۀ «تراکتور» به یک لغت من درآوردی و غلط «تراختور» در اصل تبلیغ فرهنگ ادبی پان ترکیست ها ست .  بعضی شعار ها و رفتار های برخی هواداران ساده لوح و در عین حال متعصب این تیم در میادین ورزشی ، نشأت گرفته از تفکرات ایدئولوگ های پان ترکیسم است .  مسئولین برگزارکنندۀ مسابقات لیگ برتر در شهر های مختلف باید در مخاطره آمیز بودن یک سری شعار ها و حرکت های ضد ملّی هواداران تیم تراکتور سازی ، توجیه شوند . نمایش دادن فیلم تماشاگران این تیم با پارچه نوشته های غلط و گمراه کننده از تلویزیون ، و عدم هوشیاری مجریان و گزارشگران برنامه های ورزشی سیما می تواند هزینه های سنگین ملّی برای جامعۀ ایران به همراه داشته باشد . دشمن به این فکر است که از حضور تیم فوتبال شایسته و صد در صد ایرانی تراکتور سازی تبریز به نفع خود و پیشبرد اهداف تبلیغی اش سوء استفاده کند . کی و چطور باید از دسایس دشمن تجزیه طلب پرده برداشت و نقشه های شومش را نقش بر آب کرد ! بر عهدۀ مسئولین فرهنگ ورزشی ودستگاه های امنیتی است . این نوشتۀ ناچیز من فقط هشداری است به مسئولان ورزش و هواداران باصفا و مخلص تیم فوتبال تراکتور سازی تبریز . د ر خاتمه قسمتی از نوشتۀ 16 صفحه ای یک پان ترکیست را که به زبان ترکی قفقازی نگارش شده و خوشبختانه این اراجیف را هیچ ترک زبان ایرانی ، یارای خواندن و درک نیست (چرا که زبان بیگانه ای است با الفبای فارسی) در تأیید ادعایم مبنی بر وجود سوء استفادۀ تبلیغاتی و ترفند دشمنان تمامیت ارضی ایران از حضور تیم تراکتور سازی تبریز در لیگ برتر ، در قسمت ادامۀ مطلب تقیم میدارم . در این نوشتۀ بعد از توضیح در بارۀ ورزش فوتبال ، شیوه های سوء استفادۀ تبلیغاتی در میادین ورزشی و تبدیل هواداری از تیم تراکتور سازی و به هواداری از قوم گرائی توصیه شده است . به امید رهائی ایران از دست منافقین و اسلام ستیزان و دشمنان داخلی . علی یارتان باد .
ادامه نوشته

سلام بر شما

سلام بر شما . مدتی نبودم . یعنی مشغلۀ روزانه مجال حضور در اینترنت را از من گرفته بودند . ولی احساس وظیفه و تکلیف و ادای دین به هموطنان مرا برآن داشت تا حضوری مجدد در کنار شما عزیزان را بر هر چیزی ترجیح دهم . آمدم تا با دوستداران ایران باشم . آمدم تا اگر جنگی است در برابر دشمن چون سربازی سر ببازم و اگر شادمانی ایرانی بودن و ایرانی زیستن است ، مسلمان بودن و صادقانه سخن گفتن است در صحنه باشم و شادمانی کنم . باشد که مرا درکنارتان بپذیرید و همگام برای ساختن ایران و رشد و نمای فرهنگ متنوع ایران زمین در تلاش باشیم . 

دهۀ فجر بر فجر آفرینان مبارک باد .

صداي سخن عشق

صداي سخن عشق

علت انتخاب سر متن اين نوشته ، دريافت كتاب شعري بهمين نام از شاعر كرماني« آقاي اصغر محمدي»توسط يكدوست مي باشد. كتاب شعر صداي سخن عشق را انتشارات انديشمند تهران در سال 1383 چاپ و منتشر نموده است . مهمترين وجه تمايز اين كتاب شعر ، باديگر كتب شعر ، به نظم در آوردن گوشه هايي از زندگي پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفي (ص)  توسط  شاعر باذوق آقاي  اصغر محمدي قناتغستاني اهل كرمان است .   اينك جا دارد كه بخش هايي از اين اشعار زيبارا زينت بخش وبلاگ هاي فرهنگ آذربايجان در بلاگفا و گلستان در بلاگ اسپوت نمايم . باشد كه از بركات نام مبارك پيامبر اعظم در اين وبلاگها موفق به اداي رسالت فرهنگيم باشم . هـادي

كتاب صداي سخن عشق از زمان پرده داري عبدالمطلـّب جدّ پدري حضرت محمد(ص) آغازشده و به جريان وفات آن بزرگوار ختم شده است .  

ماجراي نذر عبدالمطلـّب

پرده دار كعبه روزي كرد دعا

اي خداوند جهان روزي نما

قادر مطلق توئي اندر جهان

ناتوان گشتم زكار اين زمان

بنده اي شرمنده ام اي مستطيع

روي به در گاه تو آوردم مطيع

گردهي مارا تو ده دانه پسر

ميكنم بسمل يكي را در نظر

سوي قربانگه بيارم مهربان

تا ببيني بسته ام ميثاق چون

شد دعايش مستجاب اندر طلب

روز موعود آمده شد كوي رب

كرد فرزندان خورا ، او صدا

پردۀ اسـرار ، كـرده برملا

كِي عزيزان ، روزگاري پيش از اين

عـهـد بسـتـم با خداونـد ، ايـن چنـين

تا كنم بسـمـل يكي را از شـما

هم بجا آرم عهد خود ، از وفا

جـمله فرزندان شـده راضي به او

سـر نهاده آن پسـر هـا رو بـه رو

بـر تـن هريـك لبـاسـي دوخـتـه

چهـره شـان مانـند گل افروخته

      ................................    ادامه دارد


با سلام و آرزوي نيكبختي به شما هموطنان ، فرارسيدن عيد باستاني نوروز را تبريك عرض نموده ، در سال جديد براي شما روزهاي خوش همراه با موفقيت و سربلندي از درگاه ايزد منان خواهانم. هادي گلدوست

سلام - هفته بسیج را به همه بسیجیان متعهد و مؤمن تبريك عرض ميكنم . و آرزوي سربلندي و سرافرازي ميهن اسلامي مان را دارم . متاسفانه گرفتاري هاي روزمره مانع از بروز رساني مرتب وبلاگ هستند . بهر روي سعي خواهم كرد تا جائيكه در توان دارم به وعده هايم در مورد ادبيات تركي ايراني عمل كنم . در خصوص پاسخ به بعضي از سؤالات دوستان محترم در مورد مسائل مطروحه در اين وبلاگ و گروه هاي اينترنتي كه من در آنها عضويت دارم و بخاطر الطاف مديرانشان جزو يكي از نويسندگان آن گروه ها هستم باطلاع ميرسانم كه از روز شنبه ۹/۹/۱۳۸۷ همه دوستان جواب پرسش هاي خود را كه توسط ايميل براي من ارسال داشته اند ، در اين وبلاگ مشاهده خواهند فرمود . از آنجائيكه حجم سؤالات زياد و نياز به دسته بندي داشتنند عليهذا سعي كرده ام تا موضوعات را از هم تفكيك وپاسخ هارا در قسمتهاي ادبي و آموزشي - تاريخي - عمومي بدهم . اميد وارم كه مفيد واقع شوند و اگر هم بدليل ناتواني ذهن و قلم مطالبم در پاسخ ها نارسا بوده باشند ، اساتيد فن منت بر من نهاده و ارشادم فرمايند . تا ديداري ديگر همگان را بخداي بزرگ مي سپارم

ميلاد امام رضا (ع)

سلام - هفته بسیج را به همه بسیجیان متعهد و مؤمن تبريك عرض ميكنم . و آرزوي سربلندي و سرافرازي ميهن اسلامي مان را دارم . متاسفانه گرفتاري هاي روزمره مانع از بروز رساني مرتب وبلاگ هستند . بهر روي سعي خواهم كرد تا جائيكه در توان دارم به وعده هايم در مورد ادبيات تركي ايراني عمل كنم . در خصوص پاسخ به بعضي از سؤالات دوستان محترم در مورد مسائل مطروحه در اين وبلاگ و گروه هاي اينترنتي كه من در آنها عضويت دارم و بخاطر الطاف مديرانشان جزو يكي از نويسندگان آن گروه ها هستم باطلاع ميرسانم كه از روز شنبه ۹/۹/۱۳۸۷ همه دوستان جواب پرسش هاي خود را كه توسط ايميل براي من ارسال داشته اند ، در اين وبلاگ مشاهده خواهند فرمود . از آنجائيكه حجم سؤالات زياد و نياز به دسته بندي داشتنند عليهذا سعي كرده ام تا موضوعات را از هم تفكيك وپاسخ هارا در قسمتهاي ادبي و آموزشي - تاريخي - عمومي بدهم . اميد وارم كه مفيد واقع شوند و اگر هم بدليل ناتواني ذهن و قلم مطالبم در پاسخ ها نارسا بوده باشند ، اساتيد فن منت بر من نهاده و ارشادم فرمايند . تا ديداري ديگر همگان را بخداي بزرگ مي سپارم

هفته بسيج مبارك

سلام - هفته بسیج را به همه بسیجیان متعهد و مؤمن تبريك عرض ميكنم . و آرزوي سربلندي و سرافرازي ميهن اسلامي مان را دارم . متاسفانه گرفتاري هاي روزمره مانع از بروز رساني مرتب وبلاگ هستند . بهر روي سعي خواهم كرد تا جائيكه در توان دارم به وعده هايم در مورد ادبيات تركي ايراني عمل كنم . در خصوص پاسخ به بعضي از سؤالات دوستان محترم در مورد مسائل مطروحه در اين وبلاگ و گروه هاي اينترنتي كه من در آنها عضويت دارم و بخاطر الطاف مديرانشان جزو يكي از نويسندگان آن گروه ها هستم باطلاع ميرسانم كه از روز شنبه ۹/۹/۱۳۸۷ همه دوستان جواب پرسش هاي خود را كه توسط ايميل براي من ارسال داشته اند ، در اين وبلاگ مشاهده خواهند فرمود . از آنجائيكه حجم سؤالات زياد و نياز به دسته بندي داشتنند عليهذا سعي كرده ام تا موضوعات را از هم تفكيك وپاسخ هارا در قسمتهاي ادبي و آموزشي - تاريخي - عمومي بدهم . اميد وارم كه مفيد واقع شوند و اگر هم بدليل ناتواني ذهن و قلم مطالبم در پاسخ ها نارسا بوده باشند ، اساتيد فن منت بر من نهاده و ارشادم فرمايند . تا ديداري ديگر همگان را بخداي بزرگ مي سپارم

میلاد امام رضا

عزيز باجي قارداشلاريْم . سلام . بو مبارك گوُني كي سَگّيزينجي اماميْ ميْز حضرت امام رضا عليه السلاميْن آنادان اولان گؤُنوُ دي  ، سيزلَره اوُرَك دَن تبريك دييرَم .

خواهران و بردران گرامی . سلام . این روز مبارک را که میلاد هشتمین اماممان حضرت امام رضا علیه السلام است  از صمیم قلب بشما تبریک میگویم .

بزودی از سری ترجمه های ترکی ایرانی در این وبلاگ درج خواهد شد . ترمه هائی از داستان ها و مقالات علمی و مطالب تاریخی . با این امید که مورد قبول شما واقع شوند و آغاز راهی باشد برای احیای ادبات نگارشی ترکی ایرانی .

در روز های اخیر مورد هجمۀ وسيع تكنيكي در اينترنت واقع شدم ولي همان طور كه مي بينيد نه از زاه خودم باز خواهم ايستاد و نه اينكه دوستانم اين اجازه را بمن خواهند داد تا از راهي كه آغاز كرده و هم قسم و هم پيمان شده ايم تا بيك باره اين ترفند دشمنان ايران و آذربايجان را افشاء و خنثي كنيم ، راه رفته را برگردم . و خدا را تنها حامي خود در اين اقدامم ميدانم . با توجه به توضيحاتي كه داده شده ، متاسفانه هنوز هم در تبريز نشرياتي به زبان تركي باكو منتشر مي شوند كه خوانندگان آنها هم معلوم است جه كساني هستند . و باز هم صد تأسف به اين كه كسي نيز حاضر به مناظره در باره چنين موضوع مهمي نيست و دستگاه هاي فرهنگي نيز تا به اينجا وقعي به واقعيات ننهاده اند . اميدوارم كه حمايت دوستان و علاقمندان به يك پارچگي ايران سبب شود تا راهمان را پر رهرو و ايدۀ مان را مقبول عام ببينيم .

معرفي سايت آپلود

باتوجه به اینکه سایت تینیپیک tinypic بروی کاربران ایرانی بسته شده است و علت آنهم به روشنی بيان ، و خشك و تر باهم در اين آتش سايت آپلود سوخته اند بنا براين جا دارد اولا مسئولين فرهنگي كشور بجاي تقبيح جوانان در استفاده از تصاوير برونوگرافيك ، به ارتقاي سطح فرهنگ جوانان در اين خصوص توجه كنند و آنان را به حفظ آبروي ملي پايبند سازند . ثانيا دوستان عزيز را دعوت ميكنم تا از طريق دريافت دعوتنامه از سايت آپلود پرشين گيگ كه يك سايت فارسي زبان است استفاده فرمايند . كساني كه نياز به دعوت نامه دارند در قسمت نظر خصوصي وبلاگ ايميل خود را براي من بنويسند تا برايشان دعوت نامه ارسال دارم . ضمنا خاطر نشان مي سازم كه در اين سايت نيز آپلود تصاوير مستهجن ممنوع است .هادي گلدوست

http://persiangig.net

متن خبر  

سایت tinypic یکی از معروف ترین سایت های آپلود عکس بین وبلاگ نویسان فارسی زبان است و بسیاری از وبلاگها عکس های خود را بر روی این سایت قرار میدهند . این سایت در هفته گذشته سرویس خود را بر روی کاربران مقیم ایران بست و هیچ عکسی از IP های ایران آپلود نمی کند.
کاربران پس از زدن دکمه ارسال عکس در این سایت با پیغام زیر مواجه میشوند:
"This country banned for violating our Terms of Service"
همانطور که در جمله بالا میبینید علت بسته شدن این سایت بر روی کاربران ایرانی ، نقض قوانین سایت توسط کاربران ایرانی گزارش شده است.

موارد نقض شده اکثرا شامل آپلود عکسهای پورنوگرافیک میباشد که در این سایت ممنوع اعلام شده است.

--------

عزيز باجي و قارداشلاريْم . نئجَه كي گؤروُرسوُز ، تيني پيك سايتي ايرانلي اينترنت ايشلَه دَنلري نين اوُزوُنَه باغلانيب . اونون علتي دَه بودور كي بو سايت دا گويا برونوگرافيك عكسلرين آپلودي قَدَغان اولوب و ايراني اينترنت ايشلَه دَنلرَري چوخلي مستهجن عكس بو سايتدا آپلود ائلي يبلَر . چوخلي تاسف لَر اولسون كي بيز لَر هَلَه دَه اؤزوموُزَه گلمَه ميشيك و مملكتيميزين آبيْريْسيْ ني دوُشوُنموُرك . بو باعث اولوب تا ياشدا قورونون اودونا يانا .  من سيز عزيز لَريمه بير ايرانلي آپلود سايتي معرفي ائلي ييرَم . بو سايت دا عضو اولوب و ائلي يَه بوُلَرسيز عكس لَريزي آپلود ائلييَه سيز . ( سايت پرشين گيگ http://www.persiangig.net ) . اگر دعوتنامه احتياجيْز اولسا ، مَنَه وبلاگيْن خصوصي نظر لَر قسمتيندَه يازيْن تا سيزَه دعوتنامه گؤندَريم . هاميْزا شادليق و سلامتليك آرزو ائلي ييرَم. هادي گلدوست

قانون اساسي نين ترجمه سي

عزيز لريم سلام . آلبوم پيكاسا وب دَه قانون اساسي نين بير قسمت ترجمه سين نَن قويموشام . لوُطفن باخيْن و ظر وئرين . اميديم آللاها دي كه ائلييَه بوُلوُم آيري اثرلردَن دَه ايرانيْن تورك ديلينه ترجمه و سيز باجي قارداشلاريْما تقديم ائلي ييم . هركس ايسـَه سَه ايميلينَن دَه بوُلَسينَه گؤندَرَه رَم .

 لوُطفـَن آلبوم اوستونده كليك ائلي ييب و ترجمه نين عكس لَري ني گؤروِن . هادي گلدوست  

عزیزانم سلام . در آلبوم پیکاسا وب یک قسمت از ترجمۀ قانون اساسي را گذاشته ام . لطفاً نگاه كنيد و نظر بدهيد . اميدم بخداست كه بتوانم آثار ديگري را به زبان تركي ايراني ترجمه وبه شما خواهران و برادرانم تقديم كنم . هركس بخواهد با ايميل هم برايش ميفرستم .

لطفاً روي آلبوم كليك كرده و تصاوير ترجمه را ببينيد . هادي گلدوست

سخنی با ايرانيان

سلام . دوستان و هموطنان :  توجه داشته باشيد كه نجات آذربايجان در زمينه هاي ادبي و سياسي از دست تجزيه طلبان و جريان پليد پان تركيستي ، نيازي به آشنا شدن با زبات تركي ويا آذربايجاني بودن ندارد . بايد ايراني بود و حس وطندوستي داشت . و من بر اساس همين احساس براي احياي ادبيات تركي با پشتيباني تني چند از رفقا و دوستان قديم و همكلاسي هاي وفادار و چند نفر از دوستاني كه بهمين واسطه با آنان آشنا شده ام سعي دارم تا ادبيات نگارشي آذربايجان را روي اصول منطقي زبان شناسي و منطبق با محاورۀ ترك زبانان ايراني معرفي كنم . در اين مسيري كه انتخاب كرده ام بخود ميبالم . كساني كه به نظر من اعتراض دارند بهتر است كه باب گفتگو را باز كنند و با ايميل نظرات خود را براي من به نشاني   hadi.gol18@gmail.com  ارسال دارند . هم در اين وبلاگ نوشته شان را بهمراه پاسخ درج خواهم کرد و هم اينکه براي خودشان ايميل مي فرستم . فحاشي و درج نظرات غرض آلود سياسي كار آفراد بي سواد و كودن است . و مي بينيد كه اينگونه نظرات در وبلاگ نمايش داده نمي شوند . و برمن هم كه در قسمت نظرات تأييد نشده آنها را ميخوانم بي تأثير هستند . اميدوارم كه هوطنان در جهت پشتيباني از من و ديگر يارانم بذل توجه نمايند . بزودي تصوير قانون اساسي تركي را در آلبوم وب پيكاسا به نمايش خواهم گذاشت . ضمنا وبلاگ هادي گل ۱۸ در بلاگ اسپوت نيز آماده بازديد و اعلام نظر شما دوستان و عزيزان هموطن مي باشد .

http://hadi.gol18.blogspot.com

نظر يازان دوستلارا بير جواب

دوستلار سلام :

 من سيزين نظرلريزي وبلاگدا قويدوم . آمّا توجه ائلَه مَه ميسيز كي من نه دئميشَم و منظوروم نَه دي . من دئييرَم بيزيم اؤز ديليميزدَه كي اون نان دانيشيْريْخ ، يازاخ . من دَه دئييرَم كي اؤز تورك ديليميزده يازاخ نه باكي شاماخي ديلينده . او ديل بيزيم توُرك لََره بيگانه دي . لهجه و قاعده لَريميز يازماقدا و دئماقدا بيربيرينه اويغون دَييل .ديلين بير قانوني وار . بيز نييَه قانون نان چيْخيْب و آيري ديلدَه يازاق ؟ مگر دانيشماقيْميز گَرَك بيرجوُر اولا و يازماقيْميْز بير آير جوُر ؟ . بو سؤز نييَه سيزَه آجيْخ گَلير ؟ دوُشونون سورا دانيْشيْن و يازيْن . يامان دئماقدان هيچ بير زاد عايد اولماز . او كي دئيير نظر لري آچيق قوي دانيْشاق ، بوني بوُلوُر كي بير عده تربيت دَن ايي آپار ميْ ييبلار . من ايسته ميرَم يامانلاري آيري لاري گؤرسوُن ، اوخوسون و بيز تورك لَرَه حقارت نَن باخسيْن . اگر دوُز دئيير سيز ايميل نَن سؤز لَري زي يازيْن جوابيْن دا آليْن . قويون اؤزگَه لر قضاوت ائلَه سين كي من حق دئييرَم يا اونلاركي آدلاريْن تورك قويوب و اجنبي لَرَه خدمت ائلي يير لَر ؟ هاميْْزي آللاها تابشيريرام و منتظرم سيزين يازيلاريْ زي گؤروُم .

بودا منيم ايميليم :

hadi.gol18@gmail.com

دوستلار و توُرك ديللي هموطن لـَريم -  سلام 

 آللاهيْن لطف و مَرحَمتي منيم حاليْما شامل اولوب و ائليَه بوُلدوُم كي ايران اسلام جمهوري سي نين اساسي قانونوني اؤز توَركي ديليميزة چؤوْوُروُم . تا او گؤزلَريني يومان و يول لاريْني ايتيرَن آداملارا ثابت اولسون كي بيز اگر ايستي ياخ ائلييَه بوُ لـَريك ، دانيْشديْغيْميْز ديلده يازاق و اوخوياق . اگر تاريْ نيْن استَه ديگي اولسا بو اثرين تايپي قورتولان نان سورا سيزلرين محضر لريزَه تقديم اولييَه جاغام . اوجوُرَه كي دوستلاريْنان مشورت ائلي ييب و تصميم توتموشوق ، اگر آللاه اذن وئرسَه اؤز ديليميزده يازماق قاعده لـََرينده تيزليكدَه بير پيشنهاد عنوانيْندا ادبيات عالِم لريميزين حضورونا تقديم ائلييَه جاغام تا اؤز نظر لَرين دئسينلَر . سيزدَن خواهش ائليرَم كي منيم و دوستلاريْميْن توركي ديلينده يازما سيْني ، آيري توركي ديلينده يازيْلان متن لري نَن مقايسه ائلي ييب و اؤز دوُشـوُنَه جاق لاريْزي منيم اوُچوُن يازاسيْز . اولا بوُلـَر كي من و دوستلاريْم بير پارا  ايرانيْن تورك ادبياتيْنين يازماغيْندا سَهوْ يولا گئتميش اولاق . سيزين راهنما ليْـقلاريْز( يول گؤرسَتماق لاريْز )  منه و او يولداشلار كي بو ساحَه دَه مَنَه كؤمَـك ائلي يير لَرچوخ فايدالي اولاجاق . مَن مبارك رمضان آيْ نيْن گوُنلـَرينده  بو اثرين قورتولماغيْني بير مبارك حال ايران آذربايجانيْ نيْن ادبياتيْندا گؤ روُرَم . انشاالله سيز هموطن لَرين ايستـَك و استقبال لايْزيْنان ، بون نان بئلَـَه اؤز دانيْشديغيميز ديلدَه يازيب اوخوياق و اؤزوُموُزي اجننبي لهجه لري نين يازماغيْننان قورتاراق .

قاباخجا دان عزيز و بؤيوُك فطر بايراميْ نيـْن يئتيشمَه سين  سيز سرورلـَريمه و مسلمان باجي و قارداشلاريْما تبريك عرض ائلي ييرَم . هاميـْزدان التماس دعا واريْمدي .

ترجمۀ متن :

دوستان و هموطنان ترك زبان من - سلام

لطف و مرحمت خداوند شامل حال من شد و توانستم كه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را به زبان تركي خودمان بازگرداني كنم  تا براي آدمهائيكه چشمان خود را بسته و راه خود را گم كرده اند ثابت شود كه اگر ما بخواهيم ميتوانيم به زبان خودمان بنويسيم و بخوانيم . اگر خواست خدا باشد بعداز اتمام تايپ اين اثر ، آن را به محضر شما تقديم خواهم كرد . آن گونه كه با دوستان مشورت كرده و تصميم گرفته ايم  اگر خداوند اذن دهد قواعد نگارش زبان خودمان را نيز بعنوان يك پيشنهاد به حضور علماي ادبياتمان  تقديم خواهم كرد تا نظرات خودرا بگويند . از شما خواهش ميكنم كه نوشته هاي من و دوستانم را با ديگر متن هاي تركي مقايسه كرده و استنباط خودتان را براي من بنويسيد . شايد من و دوستانم در مواردي در نوشتن ادبيات ترك ايراني به راه اشتباه رفته ايم !! راهنمائي هاي شما براي من و دوستاني كه در اين قسمت بمن كمك ميكنند سودمند خواهد بود . من ، تمام شدن اين اثر را در روزهاي ماه مبارك رمضان ، براي ادبيات آذربايجان ايران يك وضع مباركي مي بينم .  انشاالله بخواست و استقبال شما هموطنان ، از اين به بعد به زباني كه تكلم ميكنيم بنويسيم و بخوانيم و خودمان را از نوشتن به لهجۀ اجانب برهانيم .

پيشاپيش فرا رسيدن عيد عزيز و بزرگ فطر را بشما سروران و خواهران و برادران مسلمانم تبريك عرض ميكنم . از همگي التماس دعا دارم .

زندگی نام.

شرح اجمالي در احوال شاعر بزرگ آذربايجان

 (( علي آقا واحد))

نام :  علي آقا

نام خانوادگي : اسكندر اوف

تخلص : واحد

تاريخ و محل تولد : 1895 ميلادي –  روستاي ماساچير در حومه باكو

تاريخ و محل وفات : 1965 ميلادي -  شهر باكو

علي آقا در يك خانواده روستائي زاده شد . بعد از چند سال تحصيل ، مدرسه را ترك كرده و در شهر باكو براي امرار معاش به بقالي و سپس نجاري و خراطي مشغول شد . بدليل استعداد و شوقي كه به ادبيات داشت ، روزنامه ها و نشريات نختلفي را كه در باكو چاپ و منتشر مي شدند مطالعه ميكرد . اشعاري را كه سروده بود براي دوستانش مي خواند . و بر اثر تشويق همين دوستان ، مدتي را در نزد شاعر بزرگ باكو ، عبدلخالق يوسف به فراگيري فنون شعر پرداخت . در جلسات ادبي كه در منزل استادش برگزار مي شد شركت ميكرد و از محضر ادبا و شعرائي چون آقاداداش منيري وصمد منصوري وعبدالخالق بهره مي جست . و اشعار خودرا نيز در همين مجالس عرضه ميكرد . تخلس واحد را نيز در همين مجلس ادبي به او دادند .

واحد در شعر و شاعري ، در حدي بود كه به وي {يادگار فضولي } مي گفتند . اشعار او ورد زبانها بود .   

بو فخرديرمنه واحد ، كي خلق شاعري يَم           

بؤيوُك فضولي لرين خاك پاي نيْن بيري يَم

 اوجالتدي عؤمروُموُنَشو و نماسي اؤلكه ميزين

نَه قَدَر وار بوجهان ، هرگز اؤلمَرَم دئييرَم

«ترجمه» اين براي من افتخاري است اي واحد كه شاعر خلق هستم -  يكي از خاك پاهاي فضولي هستم -  ترقي و پيشرفت كشورمان ، عمر مرا طولاني كرد – ميگويم هر قدر اين جهان است ، نمي ميرم .

و براستي كه واحد در بين اقوام ترك زبان جهان هميشه زنده است ، چرا كه اشعارش را مردم ازبر هستند و هنرمندان دنياي موسيقي بر شعر هاي واحد اهنگ مي سازند و خوانندگان ترك زبان اشعارش را مي خوانند .

                                 - - - - - - - - - - - - - - - - - -

علي آقا واحد براي اولين بار يكي از اشعار خودرا در روزنامۀ اقبال باكو بچاپ رساند . و بعد از آن همه ناشرين مجلات و روزنامه ها طالب چاپ اشعار وي شدند .

واحد در جواني عاشق دختري بنام زلفيه شد . ولي زلفيه علي جوان را با همۀ احساسات پرخروش و عواطفي كه مختص انسانهائي با روحيات شاعرانه است تنها گذاشت . علي بعد از شكست در عشق زدگي را طور ديگر مي ديد . و براي بيان دنياي تجرد خود به سرودن شعر روي مي آورد .

ديندير مَدي اي دل سَني جانان ، عجب اولدي

ائتدين نَه قَدَر ناله و افغان ، عجب اولدي

يوُز دفع دئديم   وصل تمناسينه دوُشمَه

يانديْردي سني محنت هجران ، عجب اولدي 

« ترجمه » اي دل ، جانان باتو حرف نزد عجيب شد - هرقدر ناله و افغان كردي عجيب شد  -  صدبار گفتم كه تمناي وصل نباش – تورا رنج دوري سوزاند عجيب شد (( عَجَب اولدي به معني خوب شد هم بكار ميرود )) 

واحد به شهريار ،  شاعر بزرگ تبريزي ارادتي خاص داشت و هميشه آرزوي ديداروي را داشت ولي افسوس كه سياستهاي آن زمان مانع از تحقق آرزوي علي آقا واحد شد .

واحد بو شعري تبريزه گؤندَرمَك ايستيرَم

قسمت اولايدي بير گؤروُشَك شهريارايله

« واحد اين شعر را ميخواهم به تبريز بفرستم – كاش قسمت مي شد با شهريار ديدار كنيم .»

واحد شخصي وطن دوست است .

اوُرَگيمده او قَدَر سئوگي واريْمديْر وطنه

نئجه كي بولبول شيدا اولور عاشق ، وطنه

« در دلم آنقدر مهر به وطن وجود دارد – همانطور كه بلبل شيدا عاشق وطنش مي شود »

دوران زندگي شاعر شاعر با تحولات و رخداد ها و دگرگوني هاي مختلف سياسي و اجتماعي سپري شده است . قسمت هاي شمالي ارس و نواحي قفقاز كه در اثر بي لياقتي هاي شاهان قاجار از دامن ايران جدا و به روسيۀ تزاري الحاق شده ، در ايام جواني شاعر ،  دستخوش تحولات اجتماعي و سياسي غير قابل پيش بيني مشود . انقلاب بلشويكي لنين به ديار واحد ميرسد و حكومت ديكتاتوري كمونيسم با نام اتحاد جماهير شوروي همه سرزمينهاي روسيه و قفقاز را تحت تسلط خود در مي آورد . با آغاز جنگ جهاني دوم و خود نمائي هاي استالين سبب حملۀ ارتش آلمان به  شوروي و اشغال اراضي آن مي شود . در چنين شرايطي جوانان جمهوري خود مختار آذربايجان ...  نيز به جبهه هاي جنگ با آلمان نازي اعزام ميشوند . واحد هر روز خبر كشته شدن همولايتي هاي خود را مي شنود. و در تقبيح هيتلر چنين ميگويد :

بيلدي عالم هيتلرين خائنليگين ، ادنا ليغيْن

ياغديْريْر ميليونلا دونيا خلقي نفرت دوُشمنه

حاضيْريْق واحد ، صداقتله وطن اوغروندا بيز

هر زمان گؤستَرمَگه  قطعي جسارت دوشمنه

«ترجمه» دنيا خيانت وپستي هيتلر را فهميد –  ميليونها خلق عالم نفرت خود را بر سر دشمن ميريزد –  اي واحد ، با صداقت در راه وطن ما حاضريم –  هرزماني جسارت خود را به دشمن نشان دهيم .

بعد از پايان جنگ استالين استبداد را بحدي رساند كه هيچ كس جز به خواست حكومت مركزي قادر به تفكر و بيان نبود . و صاحبان فكرو قلم حق ابراز نظر در امور اجتماعي مخالف ميل حكومت استالين  را نداشتند . در چنين اوضاع سياسي علي آقا واحد در روزنامه ها و مجلات تركي زبان فعاليت ميكرد و چاپ اشعارش تضميني براي فروش نشريه بود . و از آنجائيكه تعريف و تمجيد از سياستهاي حكومتي در رسانه ها ، باعث ايجاد يك تفكر همگون با حاكميت در جامعه مي شود ، عليهذا حكومت كمونيستي نيز سياستي را در مديريت رسانه اي پيش گرفته بود كه تعريف و تمجيد از استالين و خط فكري و سياستهاي وي ، به ابزاري براي ترقي و ارتقاء مقام و مال اندوزي براي دنيا طلبان شده بود . و اكثر نويسندگان و ادبا قلم خود را در خدمت مجيز گويي به استالين و مداحي از حاكميت كمونيستي بكار گرفته بودند . در چنين حالي واحد هرگز نخواست شعر خود را به دروغ و تملق آلوده كند . و بر اثر همين رفتار كار خود را در مطبوعات از دست داد . و عليرغم مراجعات مكرر ماموران حكومتي حاضر به همكاري و تعريف از حكومت كمونيستي و  استالين در نشريات نشد . يكي از كساني كه بدستور استالين  در جمع هيئات حاكمۀ باكو منصوب شده بود فردي بنام مير جعفر باقر اوف بود كه به مرد خون آشام و جلاد معروف بود . وي چنان كرده بود كه واحد تحت فشار مالي قرار گرفته و زندگي را به سختي ميگذراند .

 

دولتيم سيم و زريم اولماسا «واحد» خوش دور

گنج طبعيم  دولودور گوهر اشعاريله   

«ترجمه» اگر ثروت و سيم و زر م نباشد ، واحد خوش است - گنجينۀ طبع من از گوهر اشعار پُر است .

علي آقا واحد درهفتاد سالگي به سال 1965 ميلادي چشم از جهان فرو بست . او تا آنجا مورد غضب عمال  حكومت كمونيستي شوروي قرار داشت  كه وقتي در اتاق مخروبه اش جان سپرد دوستداران و علاقمندانش از ترس مامورين حكومتي جنازه اش را مخفيانه به قبرستان انتقال دادند . چون خوف اين را داشتند كه بليل كينه ورزي اجازة دفن جنازۀ واحد را در باكو ندهند . جسم او رفت ولي روحش از اين شاد بود كه اشعارش در اين جهان خواهند زيست تا ذوق هاي ادبي را سيراب كنند .

پرفسور بيگدلي در مرگ شاعر مي نويسد :

خبر مرگ استاد غزل «واحد» را شنيدم و به خانه اش رفتم . جنازه اش در داخل يك تابوت چوبي قرار داشت كه با يك جاجيم كهنه پوشانده شده بود . محل زندگي واحد يك اتاق تنگ و تاريك ومحقر بود . بعد از ديدن جنازه اش و با تأثر و تأسف فراوان اين شعر را برايش سرودم :

واحدي داخما دا ياتميْـش گؤردوُم

گنجي ويرانه دَه باتميْـش گؤردوُم

آيـيْن اؤرتموُشدوُ بولود چهرَه سيني

گوُنَشي مغربَه چاتميْـش گؤردوُم

بو وفاسيْـز فَـلَـكين هرزَه ا َلين

يوسفي درهَمَه ساتميـْش گؤردوُم

يئنَه باخديْم ، كيمي گؤردوُم هاميْ سيـْن

بير دَرين ماتَـمَـه باتميـْش گؤردوُم

گؤي گؤلوُ ، خان آرازي ، ميل دوُزوُنـوُ

بـوُسـبـوُتـوُن شَـنليگين آتميـْش گؤردوُم

بيگدلي واحديـمـيـز اؤلمـَز دي

شاعري ، شعري يـاتـمـامـيـْش گؤردوُم

«ترجمه»  واحد را در داخل دخمه در حال خواب ديدم – گنج را در ويرانه فرورفته ديدم – چهرۀ ماه را ابر پوشانده بود – آفتاب را به مغرب رسيده ديدم – دست هرزۀ اين فلك بي وفا – يوسف را به د ِرهَم فروخته ديدم –  دوباره نگاه كردم . هركس را كه ديدم ، همه را – دريك ماتم عميق فرورفته ديدم – اهالي گؤي گؤل - خان آراز و ميل دوزو (( هرسه نام سه محلۀ قديمي شهر باكو هستنند )) – همگي شادي خود را دور انداخته ديدم – بيگدلي واحد ما هرگز نمي ميرد – شاعر و شعر را بيدار ديدم  (ياتماميش = نخوابيده – بيدار)

در حاشيۀ زندگي شاعر و نظر نگارنده در بارۀ اشعار واحد

توضيح مختصري را دربارة علي آقا واحد باين جهت لازم ميدانم كه طرفداران آپارتايد زباني و باصطلاح هويت طلبان ترك زبان ، سعي دارند با تحريف واقعيتهاي زندگي افراد در تاريخ و تذكره نويسي بويژه در بارۀ شخصيت هاي ادبي و مشاهير ترك زبان اقدام به مردمفريبي كنند . در يكي از ديوان هاي علي آقا واحد كه در ايران به چاپ رسيده است ، يكي از دست به قلم هاي ترك زبان كه  بنظر شخصي خودم طالب دنياي واحد ترك و از محركين قوم گرائي آذربايجان  در ايران بحساب مي آيد  سعي كرده است تا واحد را با حافظ مقايسه كرده و اشارات و استعارات بكار رفته در اشعار علي آقا واحد را به خدا و قرآن ربط دهد . در حاليكه چنين نيست . من در بزرگي و تبحر واحد در شاعري هيچ شكي ندارم و بعنوان يك فرد ترك زبان به  ا شعارش علاقمندم ولي چشم خود را نيز به واقعيات نبسته و نخواهم بست . درتيرماه سال 1378 تا مهر ماه 1379 خودم سفري به جمهوري آذربايجان براي تحقيق در ادبيات و شناخت زبان تركي و  مطالعۀ اشتراكات اجتماعي ساكنين شمال و جنوب ارس  داشتم . در همانجا ضمن صحبت با تعدادي از ادباي ساكن در باكو و گنجه و نخجوان و قبا  نه تنها در باره زندگي واحد بلكه بيوگرافي بسياري از بزرگان ادب ترك تحقيق و تدقيق نمودم . علي آقا واحد را فردي آزاده و در عين حال سرخوش و علاقمند به مي و ميخانه يافتم . و اين مطالعاتم را با ديدن فيلمي از زندگي اين شاعر ((كه اگر اشتباه نكنم در سال 1991 و 1992 ميلادي تهيه شده بود)) تكميل تر كردم  .  بنا به روايتي زلفيه و واحد باهم روابط دوستانه داشته و اشعار واحد نيز بيشتر براي زلفيه سروده شده است . بنا براين ضمن حفظ حرمت مرحوم علي آقا واحد ، شاعر مردمي آذربايجاني ، اجباراً اين مختصر را نگاشتم تاعلاقمندان به ادبيات آذربايجاني در باره اين شاعر و زندگي به بيراه نروند و اين شخصيت ادبي را آنچنانكه بوده بشناسند و از خواندن ا شعارش دلشاد شوند. واحد ضمن اينكه معتقد به اسلام و مذهب شيعي بوده ، ولي هرگز در وصف مقدسات آسماني و زميني وقت خود را صرف نكرد است . در بين آنهمه اشعاري كه سروده است يك قطعه شعر پانزده بيتي در وصف امام حسين (ع) و واقعۀ كربلا از او ديده ام . حال اگر ادب دوستان اشعار ديگري از وي سراغ دارند بنده را نيز مطلع فرمايند . دو بيت از قطعۀ اشاره شده را تقديمتان ميكنم :

شمر دون يغمايه وئردي دين ايله ايمانيْ ني

ملك ري دَن اؤتري ترك ائتدي بُتوُن وجدانيْ ني

تشنه اولدوُردي سو اوُستَه كربلا مهمانيْ ني

باخمادي نه اصغر و نه اكبر و عباسيْنا

«ترجمه» شمر پست دين و ايمان خود را به يغما داد – براي ملك ري وجدان خود را ترك كرد -  بخاطر آب مهمان كربلا را تشنه كُشت – نگاهي به اصغر و اكبر و عباسش نكرد .

خداوند از گناهانش درگذرد و روحش را قرين رحمت هاي واسعۀ خود فرمايد . هادي گلدوست

 

شعر تركي بهمراه ترجمۀ فارسي

با تبريك اعياد شعبانيه و تبريك و تهنيت بمناسبت ميلاد مسعود منجي عالم بشريت حضرت مهدي (عج)

مدتها بود که به علت مشغله به وبلاگ سرنزده بودم . با تشکر از دوستان بزرگوار که مرا مورد لطف و مراحم خود قرار میدهند یک قطعه شعر ترکی را در وبلاگی دیدم  با اجازّة صاحب وبلاگ آنرا برداشتم و ترجمه اش كردم و برایتان تقديم ميكنم . با اميد به اينكه شما نيز خوشتان بيايد .

شعر تركي

كــاش‌ گــئده‌ گَلـــمه‌يـــه‌ بو ســينه‌مه‌ بيردَه‌ نَفَسيم

                               ‌چوْخ‌ قارانليْقدي‌ قفس‌ چيْخدي‌ جانيْم‌ باتدي‌ سَسيم‌    

 كاش‌ كي‌ زيـندانـدادا يــالــقــيـْزليْقا بير درمـــان‌ اوْلا

                               واردي‌ نه‌ دَرديــمـــه‌ درمــان‌ نه ‌ده‌ بــيــر دادرَســيـم    

 بير قـفس‌ گوشـــۀ ويــرانـه‌ده‌ ويـــران‌ كــؤنـــوُلــَــه

                              ‌اوْخــشـوري‌ زيـنـدانا آز چــوخ‌ بو داراشليْق‌ قَفَسيم

 دوْيموشــام‌ بوْ ياشـاماقدان‌ نَفَسيم‌ سايه‌، دوشوب

                              بوُيوُموش‌ گر ياشــاماِق ايسـته‌ميرم‌ اوْلــدو، بَسيم‌

 يوْلــــونوب‌ قوْل‌ قاناديم‌ سانكي‌ سينيب‌ بال‌ و پريم

                              ‌قالدي‌ سينه‌م‌ دَه‌ گوزَل‌ آرزيْلاريــم‌ خوْش‌ هَوَسـيــم‌        

هر كسين‌ اوْلماسـا امـــيــدي‌ حـَـيــاتـــيـْـندا، بوُراخ‌

                              دئمه‌ بــيــهــوده‌ يئره‌ من‌ نـــه‌ رواديـْـر تـَـلـَـه‌ســيــم

هــئـــچ‌ مَــنـي‌ قوْرخودا بيلمز نه‌ شكنجه‌، نه‌ اؤلوُم

                             ‌ســؤيــوُدوُن‌ يــاپراقي‌ تك‌ بس‌ نييه‌ هر يئلدَن‌ اَسيم

قــفســيــم‌ اوْلسادا پولاد گـَـرَكـــدير چــالــيــشــام

                            ديـْـرنــاغــيـْـم‌ يا كـي‌ ديشيم ‌له‌ اوْنو هّمت‌له‌ َكَسيم             

 بو قارانليق‌ گــئــجــه‌ گئدمــك‌له‌ قفس‌لر سيناجاِق

                            گــتــيــرر مــژده‌ (( نصيرَه)) بــو سـحر گلسه‌ نسيم‌

                        ترجمۀ شعر به فارسي

اي كاش نفسم برود و دوباره به سينه ام نيايد

                              قفس خيلي تاريك است جانم در آمد و صدايم فروافتاد

اي كاش در زندان هم براي تنهائي درماني باشد

                              نه براي دردم درماني است و نه دادرسي دارم

يك قفس در گوشۀ ويرانه به دل ويران شده

                              كم و بيش شبيه زندان است اين قفس تنگ من

از اين زندگي سير شده ام نَفَسَم به شمارش افتاده

                             اگر زندگي كردن اين بوده ، نميخواهم براي من كافيست

دست و بالم كنده شده گويي بال و پرم شكسته

                             آرزو هاي قشنگم و ميل خوشم در سينه ام ماندند

هركسي در زندگي اميدي نداشته باشد رهايش كن

                             بيهوده نگو ، چه رواست كه من عجله كنم ؟

 مرا شكنجه و مرگ نميتواند بترساند

                                 مثل برگ بيد چرا بهر بادي بلرزم ؟

قفسم ازفولاد هم باشد بايد تلاش كنم

                                  آنرا باهمت خود بوسيلۀ ناخن يا دندانم ببُرَم

با رفتن اين شب تاريك قفس ها خواهند شكست

                                براي نصير اين صبح مژده مي آورد اگر نسيم بوزد

هادي گلدوست

استفاده از مطالب وبلاگ با درج منبع آزاد است

 

 

وبلاگ فرهنگ آذربايجان

بنام خدا

دوستي براي من يك كارت ويزيتي كه معرف سايت تبيان تبريز بود  ، داد . ابتدا تصورم اين بود كه سايت تبيان معروف كه حاوي كتابها و مقالات تحقيقي و علمي و ديني است تبليغ شده ، ولي با ملاحظه روي ديگر كارت متوجه شدم اين يك سايت ديگري مربوط به سازمان تبليغات اسلامي آذربايجان شرقي است . سايتي كه نه تنها همان سايت تبيان بلكه بيش از سيصد سايت ديگر را پوشش داده ، خود نيز داراي محتواي غني از اخبار و مقالات مربوط به آذربايجان شرقي است . بسيار خوشحال شدم كه در آذربايجان ، مهد فرهنگ و تاريخ ، چنين سايتي راه اندازي شده است . بالاخص كه كار بر ميتواند از طريق ارتباط اينترنتي اختصاصي سايت تبيان تبريز به تحقيق و تفحص و سير در اينترنت و در سايتهاي مفيد بپردازد . چون خودم گرفتار كار هاي روزمره و نوشتن مطالبي براي چاپ بودم ، تلفني از آقاي شمس خواهش كردم كه در باره اين سايت كه موجب مباهات فرهنگ آذربايجان شرقي است در وبلاگ آذربايجان ايران مطلبي بنويسد وبه كاربران معرفي كند . از آنجائيكه نيازي به توضيح اضافه نيست منهم با توصيه به شما براي ديدن اين سايت و استفاده از امكاناتش كه با عضويت در آن از مزاياي بيشتري نيز برخوردار خواهيد شد ، نشاني سايت را برايتان مينويسم . ضمنا در صورتيكه كارت اينترنتي براي اتصال به اينترنت نداريد لطف كنيد و در محل پاسورد و يوزر نيم  كانكشن (اتصال به اينترنت) بنويسيد :   tebyannet و در محل شماره تلفن نيز قيد كنيد : 9715020 و رايگان به اينترنت وصل شويد . و به نشاني  www.tebyan-net.ir   برويد . ضمنا براي دسترسي به ساير پايگاه هاي فرهنگي و اسلامي ميتوانيد از نشاني www.tebyan.net  استفاده كنيد . جا دارد از مسئولين متعهد سازمان تبليغات اسلامي آذربايجان شرقي بخاطر راه اندازي چنين سايتي در تبريز و ايجاد امكانات فرهنگي تشكر كرده و از خداوند متعال برايشان توفيقات روز افزون و سلامتي مسئلت كنم .

 بشرطي به لطف مخابرات  ، سرعت افتضاح اينترنت تبريز اجازه ورود به صفحات اينترنتي را داد ، مراهم دعاكنيد كه محتاج دعاي خير شما خواهران و برادران هستم . هادي گلدوست

شعر ترکی از شهرِِِِِيار

دوستان توجه فرمايند كه متن شعر تركي بصورت تصوير گذاشته شده است .

ترجمه فارسي شعر تركي نوشتة پيشاني من

اين روزها كه از خواب بيدار ميشوم

حواسم پرت است ، خودم را زود نميتوانم پيداكنم

نميدانم كجا هستم ، اينجا كجاست ؟

خانه و كاشانه بنظرم نا آشنا مي آيد

گوئي در گذشته ها سير ميكنم

ميگويم باز هم همان آدمم

بازهم مثل سابق اداره اي دارم

با عجله ميخواهم برخيزم ، مي بينم

كمر و بازو و پاهايم ديگر بر نميخيزند

ديگر قدرتي ندارم برخيزم .

 

اصلا پيري در يادم نيست

با خود ميگويم بازهم مريض شده ام

ميخواهم باز هم خانم را صدا بزنم

كه اگر داروئي داري ، بياور كه مريضم .

 

اما گوئي منزل يك قبرستان است

ساكت شده جيغ و داد دختران

چه قهر كرده اند ؟ اصلا صحبت نمي كنند !

اصلا از خانم هم سرو صدائي نيست

گويي كه مرا تكان ميدهند

حواس ره گم كرده ام راهش را فهميده ، برميگردد

خودم را جستجو كرده ، پيدا ميكنم

گويي خوانده ميشود نوشتة پيشانيم .

 

از اينجا تاريكي ها يكباره ميروند

گوئي سقف بر سر من آوار ميشود

مانده ام زير سقف و ديوارها

در يك فبر تاريك هستم

كه از هيچ طرف روشنائي ندارم .

 

 اندرونم گوئي باصداي خودم مي گويد :

تو مرده اي ، از قبر برخاسته اي

چه خانمي ؟ همسرت ده سال است كه مرده است !

همسرت مرد و دخترانت كوچ كردند

پيري آمد و قلعه را تسخير كرد

تو را بسان پرنده اي كور در داخل قفس كرده

عمو جان چه گذاشته اي و دنبال چه ميگردي ؟

 

هيچ كس تو نماند ، همه رفتند

هيچ پيري مثل تو غريب نمي شود

در ميان پير ها هم يتيم توئي

تو بودي مرده ، خانم زنده شده .

 

روي زخمم كنده شده مي سوزد

ضد هرچيزي هم باخودش مي آيد

روز سياه روز سفيد را بيادم مي آورد

ساز هاي سينه ام ناله ميكنند .

 

در نهايت در دل خود درحال زارزار گريه كردن

يك قطعه فارسي بيادم مي‌آيد

آذر بيگدلي چنين نوشته

آن بيچاره نيز حال و روز مرا داشته :

پيرم و عادت طفلان دارم ...........................

                                                  هادی گلدوست

---------------------------

 

نگاهی به واقعیت های تاریخی ایران و آذربایجان

نگاهی به واقعیت های تاریخی ایران و آذربایجان

با اولیماتوم روسهاخیابانی مخالفت کرد نه مدرس

بر گرفته از کتاب مشاهیر آذربایجان – جلد دوم – انتشارات شایسته - صمد سرداری نیا

در شماره 16 – 15 (پائیز و زمستان 1374) فصلنامه ‍‍‍‍" تاریخ و فرهنگ معاصر" مقاله ای تحت عنوان " کوتاه نگاهی به زندگینامه مدرس" بقلم آقای دکتر علی مدرسی درج گردیده است و در آن نوشتار آمده است :

   " چهار شنبه هفتم ذیحجه 1329 دولت تزاری روسیه ، اولتیماتومی با مهلت 48 ساعته به دولت ایران داد و در پی آن قشون روسیه ، بخشی از ایران را اشغال کردند . بخش جنوبی ایران هم بوسیله قوای انگلیس مورد تجاوز قرار گرفت ، دولت و مجلس یخت در تنگنا افتادند . اتخاذ تصمیم برای مجلسیان ممکن نشد . مدرس با پذیرش اولتیماتوم مخالفت کرد ، نمایندگان نیز اولتیماتوم را رد کردند "

اولا  باید گفت چند سال قبل از آن تاریخ ، هنگامی که مردم مبارز تبریز با قوای محمد علیشاه به سرکردگی عین الدوله در حال پیکار بودند و تبریز در محاصره مستبدین قرار داشت ، قشون روسیه به بهانه باز کردن راه آذوقه ، در نهم اردیبشت 1288/هشتم ربیع الثانی 1328 از رود ارس گذشته و آذربایجان را اشغال کردند و در هفتم ذیحجه 1329{ آذرماه 1390}  که اولتیماتوم داده شد نیرو های مسلح روسیه تزاری تا نزدیکی های تهران آمده بودند . چنانکه در تاریخ هیجده ساله آذربایجان تصریح شده است : { روز 24 آذر سفارت روس آگاهی فرستاد که اگر تا شش روز همه خواهش های ایشان پذیرفته نشود ، چهار هزار سالدات از قزوین آهنگ تهران خواهند نمود . }  ( کسروی – تاریخ 18 ساله آذربایجان –  ص 255)

ثانیا  آن کسی که به مخالفت با روسها قد علم کرد و سبب شد که مجلس اولتیماتوم را رد کند ، مجاهد نستوه شیخ محمد خیابانی نماینده آذربایجان در دور دوم مجلس شورای ملی بود نه مدرس . چنانکه آقای دکر مدرسی خودشان هم مرقوم داشته اند ، شهید بزرگوار سید حسن مدرس در آن دوره نماینده مجلس نبود ، بلکه جزو پنج نفر مجتهد طراز اولی بود که طبق اصل دوم متمم قانون قانون اساسی آن زمان ، موظف بودند در صورت مخالف بودن هریم از مصوبات مجلس با احکام دین اسلام ، آن را رد کنند . همان کاری که امروزه فقهای شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران انجام میدهند .

در کتاب (( مدرس ، در پنج دوره تقنینیه مجلس شورای ملی )) که سخنرانی های ایشان به همت آقای ترکمان در این مجموعه گردآوری شده ، در دور دوم قانونگذاری ، از ایشان همچو اعتراض و مخالفتی درج نگردیده و آقای محمد ترکمان نیز در ابتدای کتاب ، طی مقدمه ای تحت عنوان " تذکر چند نکته " یاد آوری کرده اند که : مطلب دیگری در آغاز ((نطق ها و مکتوبات سید حسن مدرس)) ،  راجع به مخالفت مدرس با اولتیماتوم روسیه تزاری در مجلس دوم ، البته با ذکر مأخذ نقل شده است ، که صحیح نمی باشد . شخص مخالف که مورگان شوستر آمریکایی بدون ذکر نام از او تجلیل کرده است شیخ محمد خیابانی بوده است نه مدرس . (( رج ک  به صورتجلسه مجلس شورای اسلامی هفتم ذیحجه 1329 ه ق وکتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان تالیف احمد کسروی .)) هادی گلدوست   

29 بهمن

۲۹ بهمن ۱۳۸۷ سی امین سالگرد قیام قرمانانه مردم تبریز علیه طاغوت را به مقام معظم رهبری و مردم شریف تبریز تبریک و تهنیت عرض نموده وبر دستان والدین شهدای این روز تاریخی بوسه میزنم . هادی گلدوست . 

به یمن و برکت این روز بزرگ تبریز از مدیرکل محترم مخابرات استان استدعا می شود به وضع بد و سرعت کم اینترنت شهر تبریز رسیدگی نمایند .

یادی از ابولقاسم حالت

بنام خالق زیبائی ها

مدتها بود که وقت و حوصله برای نوشتن وبلاگ نبود . تا اینکه یکی از دوستان جوانم مشوقم بر تداوم کارم در وبلاگ شد . اگر خدا خواهد و عمری باقی باشد تصمیم دارم که این وبلاگ را حد اقل هفته ای یکباربروز کنم . و حتم دارم که ازراهنمائی ها و حمایتهای شما دوستانم برخوردار خواهم بود . انشاالله

-----------------------------------------------------------------

یکی از دوستان لطف کرده و شعر طنز وصیت نامه ، از سروده های استاد ابوالقاسم حالت را برایم فرستاده . منهم حیفم آمد تا دوستان خودم را در وبلاگ فرهنگ آذربایجان از آن بی بهره نمایم . ابولقاسم حالت شاعری توانا و طنز نویسی ماهر و ترانه سرائی بی بدیل در عرصه ادبیات ایران است . با امید به اینکه از این گزیده خوشتان بیاید . هادی گلدوست

 

وصيت نامه" ابوالقاسم حالت"

 سراينده اولين سرود ملي بعد از انقلاب و همچنين طنز نويس معروف مجله هاي توفيق و گل آقا با  تخلص "خروس لاري"

 

 

 

بعد مرگم نه به خود زحمت بسيار دهيد

نه به من ، برسرِ گور و کفن آزار دهيد

 

نه پيِ گورکَن و قاري و غَسّال رويد

نه پيِ سنگِ لَحَد ، پول به حَجّار دهيد

 

بِه که هر عضو مرا ، از پسِ مرگم به کَسي

که بدان عضو بُوَد حاجتِ بسيار دهيد

 

اين دو چشمان قوي را ، به فلان چشم چَران

که دِگَر خوب دو چشمش نکند کار دهيد

 

وين زبان را ،که خداوندِ زبان بازي بود

به فلان هوچیِ رِند ، از پِیِ گفتار دهيد

 

کلّه ام را که همه عمر پُر از گچ بوده است

راست تحويلِ علي اصغرِ گچکار دهيد

 

وين دل سنگ مرا هم که بود سنگ سياه

به فلان سنگتراشِ تَهِ بازار دهيد

 

کُليه ام را به فلان رِندِ عرق خوار که شده است

ازعَرَق کُلية او پاک  لَت و پار دهيد

 

ريه ام را به جواني که ز دود و دَم بِنز

درجواني رية او شده بيمار دهيد

 

جگرم را به فلان بی جگرِ بی غيرت

کمرم را به فلان مردکِ زن دار دهيد

 

چانه ام را به فلان زن که پي وِرّاجي است

معده ام را به فلان مرد شکمخوار دهيد

 

گر سر سفره خورَد فاطمه ، بي دندان غَم

بِه که دندان مرا نيز به آن يار دهيد

 

تا مگر بَند به چيزي شده باشد دستش

لااقل تُخمِ مرا هم به طلبکار دهید

درگذشت آیت الله بنی فضل

با کمال تاسف اطلاع حاصل کردیم که عالم ربانی و روحانی متعهد و نماینده مردم آذربایجان در مجلس خبرگان رهبری آیت الله بنی فضل دار فانی را وداع کرده است . فقدان این روحانی جلیل القدر را به مردم غیور و نجیب آذربایجان و مجموعه روحانیت متعهد و مترقی این دیار زرخیز ایران تسلیت میگویم . هادی گلدوست

  وبلاگ گلستان در یاهو ۳۶۰ مکمل این وبلاگ در اینرنت است . با عضویت در یاهو ۳۶۰ میتوانید از این وبلاگ دیدن کرده و در قسمت کامنتز (comments) نظرات خود را درج فرمائید

http://360.yahoo.com/hadi_gol18 

تبریک به شما

روز بعثت پیامبر اعظم ختم رسل حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم را به مسلمانان جهان - ایرانیان نجیب و آذربایجانی های فداکار تبریک و تهنیت عرض میکنم .

وبلاگ فرهنگ آذربایجان بعد از سپری شدن تعطیلات تابستانی به لطف یزدان و حمایتهای معنوی و علمی شما دوستان فعالیتهای خودرا از سر میگیرد . با این امید که بتوانم در معرفی فرهنگ و ادبیات آذربایجان سر افراز ٰ این خطه مرد پرور و زرخیر ایران که بحق تاج سر ایران لقب گرفته گامهایی هرچند کوتاه بردارم . ضمنا به اطلاع میرساند بنا بصلاحدید دوستان فاضل وبلاگ گلستان را نیز در یاهو ایجاد کردم که انشاالله با ابراز نظرات و پیشنهادات خود مرا بیش از پیش در انجام وظیفه فرهنگی ام یاری خواهید فرمود . لینک وبلاگ گلستان را ذیلا برای بازدید شما عزیزان گذاشته ام . همواره در پناه حق تعالی موفق و موید باشید .   هادی گلدوست  

وبلاگ گلستان در یاهو 360

پاسخي به هادي خرسندي(.....باید کرد)

پاسخي به هادي خرسندي

اهل ادبيات طنز فارسي با نام هادي خرسندي بخوبي آشنا هستند . از سالهاي دور در مطبوعات فارسي نوشته و اشعار زيادي در هجو اين و آن سروده است . بعد از پيروزي انقلاب اسلامي هم ، در جرايد تهران  با تخلص اصغر آقا فعاليت داشت و شعر معروفش ، ‌ بختيار از مرز بازرگان گريخت در زمان انقلاب مورد اقبال عمومي واقع شد . متاسفانه عليرغم استعداد وافري كه در ادبيات طنز داشت ، نتوانست بر هواي نفس و تفكرات روشنفكري غرب گريانه اش مسلط شود و خود نيز از مرز مهرآباد گريخت و در لندن اقامت گزيد . هادي خرسندي در انگلستان به فعاليت خود ادامه و قلم خود را در خدمت دشمنان انقلاب  اسلامي ايران بكار گرفت . بيكي از اشعارش كه مغرضانه سروده شده ، پاسخي نوشته ام كه اميدوارم مورد پسنداهل ذوق قرار گيرد . اين شعر را بنا به اصرار دوستان علاوه از وبلاگ خودم در وبلاگ هاي فرياد حق طلبي شماره يازده و 20 فرياد حق طلبي نيز قرار ميدهم و مفتخرم كه آنرا به كليه سربازان گمنام امام زمان (عج) كه  حارسان بدون ادعاي انقلاب اسلامي و حافظان منافع ملي ايران هستند تقديم دارم . در اين سروده سه بيت از اشعار هادي خرسندي عينا آورده شده است . هادي گلدوست


بار ديگر قيام بايد كرد                         بهمني ديگر بپا بايد كرد

نه قيامي مثل دفعه پيش                     بلكه با احترام بايد كرد

همت خويش را بروز قيام                     بر ضد دشمنان بايد كرد

ايران خود را بزور انديشه                    عاري از دشمن دين بايد كرد


با جهالت وداع بايد گفت                      بر تفكر سلام بايد كرد

فارغ از نفاق بايد بود                            حذر از تفرقه بايد كرد

خلع يد از ارازل و اوباش                      بسان بوش و بلر بايد كرد

اهل انديشه و  قوم خِرَد                         همه را متحد بايد كرد

گول لبخند كس نبايد خورد                  ره جدا زآمريكا بايد كرد

دفع آزار جملة آفات                              چون اَصغر و اِبي بايد كرد

جورشان را جواب بايد داد                     كمدي شان درام بايد كرد

خواب در چشم نوكر آمريكا                      به حلالي حرام بايد كرد

رهبر انقلاب بحق فرمود                         اتحاد ملي و انسجام بايد كرد

سخن پخته گفته و پرهيز                      از سخن هاي خام بايد كرد

گفت بايد ز عدل و آزادي                       نظر بحكم اسلام بايد كرد

چشم روشن به صبح نور افشان             با مرگ خصم زبون بايد كرد

مام ميهن را ز زخم و عناد                     رفع دشمن از مام بايد كرد

دور هم باده پيروزي را                           بادلي خوش   بجام بايد كرد

جرعه اي شربت شهادت را                    به رهِ وطن    بكام بايد كرد

ليك بعد از حصول اين ظفر                  بوش كوچك را   ادب بايد كرد

نواكرانش اگر رم كردند                         عيسوي وار   رام بايد كرد

بر لب گود هردو هادي گفتند                ليك خرسندي  به سيخ بايد كرد

گلدوستم وتورا به صدق كلام                هزار بار مثل من بايد كرد .

                                            هادي گلدوست – خرداد 1386

قسمت سوم آموزش زبان تركی

دوستان خوبم سلام  میدانم که تاخیری در درج آموزش زبان ترکی پیش آمد و شما اين خطارا با بزرگواری برمن ببخشيد . باور بفرمائید که افسردگي بیش از حد روحی و گرفتاری های روزانه و.... مانع از سر زدنم به وبلاگ بود . به لطف خدا سعي ميكنم كه از اين پس چنين تاخيري رخ ندهد . حال قسمت سوم آموزش زبان تركي را در ادامه مطلب ملاحظه فرمائيد .  خاطر نشان ميسازم كه صدا های زبان تركي سخت ترين مرحله آموختن گفتار و نوشتار اين زبان هستند كه به مدد خدا در اين قسمت بپايان ميرسد . هر نوع سوال و اشكال خود را در باره اين آموزش با من در ميان بگذاريد و پاسخ خود را دريافت كنيد . باميد شادی و موفقيت شما . هادی گلدوست

hadi.gol18@gmail.com  

ادامه نوشته

آذربایجان مارالی

آذربایجان مارالی (صبرا)

معرفى معجز شبستری

شرح حال شاعر دلسوخته و رنج كشيدة آذربايجان

ميرزا علی معجز شبستری

شهرستان شبستر درقسمت شمال شرقي تبريز واقع شده است . مسافرين و گردشگران براي رفتن باين شهر خوش آب وهوا و ادب پرور بايد ازجاده تبريز مرندتا بخش صوفيان را طي كرد و در سه راهي { صوفيان مرند شبستر} به سمت جنوب (دست چپ جاده) پيچيد.راه بندر زيباي شرفخانه  در ساحل درياچه اروميه نيزاز همين جاده است . شبستر را بايد ديد و بامردمش صحبت كرد و پي به فرهنگ بومي آن برد . ميرزا علي معجز شبستري فرزند حاجي آقا ، در سال 1252 هجري شمسي  در اين شهر كه در آن زمان قصبه اي كوچك بود تولد يافت . ميرزا علي در مكتب خانه خواندن و نوشتن را آموخت . در سن شانزده سالگي (68-1267 هجري شمسي) پدرش فوت شد . بعد از فوت پدر برادانش كه در استانبول به تجارت مشغول بودند ، علي جوان را به استانبول بردند . علي در استانبول فرصت تعلم و مطالعه بدست آورده و ضمن كمك  روزانه به برادران خود به مطالعه در تاريخ و ادبيات ميپردازد . علي را عشق وطن و دردغربت آزار ميداد . بهمين جهت بعد از حدود سيزده سال  واندي زندگي در غربت استانبول به شبستر باز ميگردد . و از آنجائيكه از مريدان عارف مشهور ايران شيخ محود شبستري بوده ، بيشتر اوقات خود را بر سر مزار او حاضر ميشده و در خلوت انس با مراد خود به نوشتن شعر ميپرداخت . علي  به شدت با واپسگرايي و تحجر حاكم بر اجتماع زمان خود به مبارزه پرداخت . و در اين راه بدون واهمه از بيان حقايق كوتاهي نكرد  .اشعار اين شاعر نيز همه مربوط به نكوهش و هجو و انتقاد ازاوضاع اجتماعي دوران حياتش است . دوراني تاريك و سياه كه ره آورد حاكميت سلسله نالايق قاجار بر ايران بود . او در اشعار خود به خرافات و ناداني و تحريفات و بدعت هاي ناشايست ديني تاخته و انسانها را به سوي روشنايي و نور دانش و تمدن براي ترقي دادن كشور فرا ميخواند . و از بيان واقعيات باكي بدل راه نميدهد . و بهمين جهت نيز مغضوب متحجرين و دعا نويسان و اشاعه دهندگان خرافات در قالب تفسير هاي غلط از احكام دين در شبستر  واقع ميشود .  او در نوحه خواني از دلاوري هاي سالار شهيدان و شهداي عاشورا و شجاعت و حقيقت گويي زينب كبري سلام الله عليها ميگويد . در آن زمان نفي قمه زني و معرفي چهره واقعي امام حسين عليه السلام  و بزرگداشت خاطره عاشورا مطابق با شأن شهداي آن روز خونين كربلاو پرهيز از گزافه گويي و اغراق در مورد فرامين ديني و سرگذشت چهارده معصوم براي اولين بار  از زبان معجزشنيده مي شود.             

               معجز در استانبول نيز به زبان تركي آذربايجاني شعر مي سرود و مردم را باوضاع واحوال و مشكلات پيش روي جامعه ايران آشنا ميساخت . علي بر اين باور بود كه اونيز مثل ميرزا علي اكبر طاهر زاده ( متخلص به صابر صاحب مجموعه اشعار هوپ هوپ نامه) در بيداري مردم  خود بايد بكوشد . و به همين علت در هريك از اشعار خود بيك معضل و مسألة اجتماعي اشاره دارد. در دورة حيات معجز ، ايران به حال وروزي افتاده بود كه هر ايراني وقتي به مطالعة تاريخ آن زمان بپردازد متأثر ومغموم مي شود . و در اين چنين اوضاعي كه فقر و فلاكت و جهل كشور را در بر گرفته بود ظهور وحضور شاعري مثل ميرزا علي معجز شبستري در عرصه ادبيات آذربايجان ، كه با ازجان گذشتگي در قالب شعر بانگ  و فرياد بر بي عدالتي ها و جهالت و بي لياقتي دستگاه حاكمه زمان خود بر مي آورد ، براي تاريخ ادبيات آذربايجان افتخاري است بس بزرگ ، وگوياي اينست كه در سرزمين آذربايجان اگرسرداراني مثل ستار خان ها براي استقلال و اقتدار ايران سر برافراشته اند ، سربداران ادبيات اين خطه نيز براي بيداري ملت از عمرو جان خود مايه گذاشته اند . در اين زمان آن متحجرين و حكام مستبد لعن ونفرين مردم را باخود دارند و شاعر فقيد، علي معجز شبستري با نيكنامي ، از احترام  و تحسين ملت آذربايجان برخوردار است .

معجز براي تاسيس يك مدرسه دخترانه با اصول امروزه براي دختران شبستر خيلي تلاش نمود و بالاخره با مساعدتهاي رئيس فرهنگ وقت تبريز بنام آقاي دكتر محسني عماد السلطنه ، اولين مدرسه دخترانه را در قصبة شبسترايجاد نمود . ميرزا علي معجز شبستري از پيشگامان احياي حقوق مدني زنان است . او در اسعار خود تساوي حقوق اجتماعي و قانوني زنان را خواستار است . و در اشعار خود بنا به موانعي كه در جامعه آنروز براي ذكر نام زنان وجود داشته همسر خود خانم تكذبان را تمثيلي از زن آذربايجاني بحساب آورده و شعر گفته است . ( تكذين جهلي اولماسا زائل                اوغلي اولماز تمدنه مايل )   ترجمه: اگر ناداني تكذبان از بين نرود  ، فرزندش تمايلي به پيشرفت نخواهد داشت . معجز به اين اصل معتقد بود كه مادران دانا و فهميده و باسواد قادر به تربيت صحيح اولاد خود هستند . همانگونه كه اشاره شد ، ميرزاعلي معجز شبستري در اشعار خود به جهالت وناداني – احتكار – كم فروشي – زور گويي –  انجام اعمال وقيحانه توسط اربابان و خانها و كساني كه خود را از بزرگان جامعه ميدانند و تحت لواي دين به خلافكاري و ترويج خرافات ميپردازند ، اشاره ها دارد و همين بر حلاوت و مقبوليت اشعارش مي افزايد .

معجز در بيان سرگذشت خود مي نويسد : بعد از بازگشت به وطن به نوحه خواني مشغول شدم . ولي نوحه خواني و بيان حقايق در اشعار نوحه براي واپسگرايان خوش نيامد و بمن اعلان جنگ نمودند.  بيست و شش سال با اينها جنگيدم . طوري شده بود كه خيرات ميدادند و عروسي  ميگرفتند و مرا دعوت نميكردند . فقط نوشتم و در گوشه و كنار روزگار گذراندم . تا اينكه در سال 1312 هجري شمسي بدليل اعمال فشار ها شبستر را ترك و به شهرستان شاهرود نزد يكي از اقوامش كه گويا باجاناقش بوده ميرود و يكسال بعد در سال 1313 هجري شمسي در آن شهر به ديار باقي ميشتابد . روحش شاد و راهش براي ادبا و نويسندگان متعهد ايران بويژه استان هاي آذربايجان و اردبيل و زنجان مستدام باد .

خوشبختانه درحال حاضرآرزوي معجزبراي وجود يك شبستر آباد و داراي محيط هاي فرهنگي مناسب تا حدودي برآورد شده و دانشگاه آزاد اسلامي شبستر نيز با كادر علمي قوي مشغول فعاليت است . براي اطلاع   شما عزيزان لينك سايت دانشگاه آزاد اسلامي شبستر را درج ميكنم.

 

 http://www.iaushab.ac.ir/      

 

هادي گلدوست 15/2/1386

 

 

جهت بزرگداشت شاعر گرانمايه آذربايجان( ميرزا علي معجزشبستري)از برادران و خواهران آذربايجاني كه دستي بر قلم دارند دعوت ميكنم تا مقالات مربوط به معجز ( شعر – تذكره) را براي درج بنام خودشان در اين وبلاگ ، ارسال فرمايند .

EMAIL : hadi.gol18@gmail.com    

 

یک توضیح

وظیفه خود میدانم از راهنمایی ها و مساعدت های مدیران گروه های همسو بخصوص عزیز در غربت تحصیل ، صدف نازنین ، همچنين آقاي فرشيد شمس کمال تشکر را داشته باشم . تغییر قالب وبلاگ و همشکلی وبلاگهای پیوند با اتحادیه  گروه های همسو تصمیم بسیار عاقلانه و سمبلی از اتحاد و همدلی این گروه هاست . از آنجائیکه این وبلاگ را باهدف معرفی فرهنگ آذربایجان ، این استان زرخیر و مرد پرور ایران - و یادگاری از اواخر عمر بی برکت خودم ایجاد کرده ام ، مایلم تا دراین وبلاگ با مسائل سیاسی برخوردی نداشته باشم . و نظرات و ديدگاه هاي سياسی خودم را در گروه ها و وبلاگهايی كه مجوز درج مطلب دارم بنويسم علیهذا از دوستان خوبم پوزش میخواهم که از خواسته شان در درج مطالب سیاسی عدول کرده و به موضوعات سیاسی اجتماعی نپرداخته ام . ضمنا آموزش زبان ترکی و توضیحاتی که بالطبع در ضمن قسمتهای مختلف نوشته خواهند شد بهترین جواب به کسانی است که در تغییر نگارش خط ترکی ایرانی اصرار دارند . الفبای زبان ترکی غیر قابل تغییر به خط لاتین است . چرا که قوم آذربایجان در ایران هرگز نمی خواهند تاریخ و ادبیات خودرا از این طریق به تحریفات مصلحتی و سیاسی ویا به بوته فراموشی بسپارند .  بحث در این باره همین قدر کفایت میکند . شادباشید و سرافراز . هادی گلدوست

 

شهریار شعر معاصر ایران

غم غريبي و غربت چو بر نمي تابم    روم به شهرخود و شهريار خود باشم

فرزند آقا سيد اسماعيل موسوي معروف به حاج ميرآقا خشکنابي در سال 1325 هجري قمري (شهريور ماه 1286 هجري شمسي) در بازارچه ميرزا نصراله تبريز واقع در چاي کنار چشم به جهان گشود . در سال 1328 هجري قمري که تبريز آبستن حوادث خونين وقايع مشروطيت بود پدرش او را به روستاي قيش قورشاق و خشکناب منتقل نمود . دوره کودکي استاد در آغوش طبيعت و روستا سپري شد که منظومه حيدر بابا مولود آن خاطرات است. درسال 1331 هجري قمري پدرش او را جهت ادامه تحصيل به تبريز بازآورد و او   د رنزد پدر شروع به فراگيري مقدمات ادبيات عرب نمود و در سال 1332 هجري قمري جهت تحصيل اصول جديد به مدرسه متحده وارد گرديد و در همين سال اولين شعر رسمي خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم ديني پرداخته و از فراگيري خوشنويسي نيز دريغ نمي کرد که بعد ها کتابت قرآن ، ثمره همين تجربت مي باشد . در سيزده سالگي اشعار شهريار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ مي رسد . در بهمن ماه سال 1299 شمسي براي اولين باربه تهران مسافرت کرده و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصيل مي پردازد . شهريار در تهران تخلص بهجت را نپسنديده و تخلص شهريار را پس از دو رکعت نماز و تفعل از حافظ مي گيرد. 

  شهريار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق رديف هاي سازي موسيقي ايراني را از او فرا مي گيرد . او همزمان با تحصيل در دارالفنون به ادامه تحصيلات علوم ديني مي پرداخت و در مسجد سپهسالار د رحوزه درس شهيد سيد حسين مدرس حاضر مي شد.

د ر سال 1303 وارد مدرسه طب مي شود واز اين پس زندگي شورانگيز و پرفراز و نسيب او آغاز مي شود . در سال 1313 و زماني که شهريار در خراسان بود پدرش حاج مير آقا خشکنابي به ديار حق مي شتابد . او سپس در سال  1314 به تهران بازگشته و از اين پس آوازه شهرت او از مزارها فراتر مي رود . شهريار شعر فارسي و آذري را با مهارت تمام مي سرايد و در سالهاي 1329 تا 1330 اثر جاودانه خود حيدر بابايه سلام را خلق و براي هميشه به يادگار مي گذارد . منظومه حيدر بابايه سلام تنها در جماهير شوروي به 90 در صد زبانهاي موجود ترجمه و منتشر شده است.

درتير ماه 1331 مادرش دارفاني را وداع مي کند . در مرداد ماه 1332 به تبريز آمده و با يکي از منسوبين خود به نام عزيزه عميد خالقي ازدواج مي کند که حاصل اين ازدواج سه فرزند به نام هاي شهرزاد و مريم و هادي هستند . در حدود سالهاي 1346 شروع به نوشتن قرآن،به خط زيباي نسخ نموده که يک ثلث ان را  به اتمام رسانده و ديوان اشعار فارسي استاد نيز چندين بار چاپ و بلافاصله ناياب شده است. در مدت اقامت درتبريز موفق به خلق اثر ارزنده سهنديه دررمانتيک ترکي مي گردد .در سال 1350 مجددا به تهران مسافرت نموده و تجليل هاي متعددي از شهريار به عمل مي آيد . ولي در سال 1354 داغ ديگري از فوت همسر به دلش مي نشيند و د رسال 1357 شهريار با حرکت توفنده ا زانقلاب اسلامي همصدا شده و با اعتقاد راسخ و قلبي مالامال از عشق به امام خميني (ره) دهه آخر عمر خود را سپري مي کند . درارديبهشت ماه سال 1363 تجليل باشکوهي از استاد در تبريز به عمل آمد . استاد شهريار به لحاظ اشتهار در سرودن اشعار کم نظير درمدح امير مومنان و ائمه اطهار عليه السلام به شاعر اهل بيت (ع) شهرت يافته . او پس از يک دوره بيماري در 27 شهريورماه سال 1367 دار فاني را وداع و د رمقبره الشعرا به خاک سپرده شد. یادش زنده و گرامی باد . هادی گلدوست

قسمت دوم آموزش زبان ترکی

آموزش زبان تركي (2)

با توجه به آنچه كه در قسمت اول گفته شد ، در اين قسمت جملات تركي را در زمان حال ادامه ميدهيم . لطفا جمله هارا بنويسيد و با صداي بلند بخوانيد . معني لغات را نيز سعي كرده ام بهمراه تلفظ آنها با گذاشتن حركت حروف مثل فتحه (زبر) كسره (زير) و ضمه (پيش)  نشان دهم .

من براي تو كتاب ميخرم

من سَنَه كتاب آليْرام

من صورتم را ميشويم

من اوُزوُمي يويورام

در مورد ضمه بايد بگويم كه در زبان تركي چهار نوع صدا دارد . يكي همان اُ  است مثل : (اُتاق –اُردك – دُرُست) . و ديگري او است مانند :  او(ضمير سوم شخص فارسي)كودك –دورخيز- كور . و بعدي اوُ هست كه اين صدا در هيچيك از زبانهاي فارسي و عربي و انگليسي وجود ندارد ولي در زبان فرانسه موجود است . و تلفظ يا صدايش نوعي او است ولي كشيده كه در زبان فرانسه لحن وصداي حرف لام در واژة لوكس و صداي حرف ژ دركلمة بن ژور ( سلام) از اين نوع مي باشد . و چهارمين صداي مضموم كه اينهم در فرانسه وجود دارد ، اؤ ميباشددر زبان فرانسه وقتي ميگوييم دولوكس  حرف دال صداي اؤ  دارد.

حالا چند لغت را با اين چهارصدا بهمراه معني فارسي آنها ياد ميگيريم

 

اُيون = اويون (بازي- رقص) توجه داشته باشيد كه صداي ضمه يا اُ يا با حركت نوشته ميشود( بُ اُ قُ نُ) ويا با حرف واو كه بعد از حرف مضموم به آن متصل ميشود (بو. او .قو. نو) .

 

1- تُي = توي (عروسي) _ قُي =  قوي (بگذار) _  بُي = بوي (قد – قواره)_ سُغان = سوغان  (پياز) _ دُلي= دولي (پُر)

شُربا = شوربا (شوربا - نام غذائي است)_ تُز =توز (گَرد)_ تُرپاق =تورپاق (خاك) _ تُز تُرپاق = توز تورپاق (گردوخاك)

 

TOY – GHOY – BOY – SOGHAN – DOLI –SHORBA –TOZ – TORPAGH – TOZ TORPAGH  

2- صداي او با اتصال حرف واو به حرف اصلي نشان داده ميشود.

قوش (پرنده) _ موشتولوق (مژدگاني- مشتلق)_ تولوق (خيك–مشك)_ قوري (خشك– يبس)_اوزون(دراز)

 

  G00SH – MOOSHTOOLUOOH – TOOLOOGH –GHOORI-OOZOON

3- صداي اوُ همانگونه كه ميبينيد از اتصال واو مضموم به حرف اصلي نشان داده ميشود .

اوُچ (عدد سه 3 ) _ شوُشَه (شيشه) _ دوُنَن (ديروز) _ كوُلَك(كولاك)_ دوُز(راست – مستقيم)

 

UCH – SHUSHA – DUNAN – KULAK – DUZ

4- صداي اؤ كه با اضافه شدن واو مهموز يا همزه دار به حرف اصلي نمايش داده ميشود:

اؤكوُز (گاو) _ اؤزوُم (خودم) _ اؤزگَه (ديگري –غير-ناآشنا)_ اؤلي(مُرده)_ دؤن(بچرخ-برگرد)_دؤنگَة(پيچ –گردان- گذَر)_كؤلگَه (سايه)

اميدوارم كه بتوانيد با تمرين و كمي حوصله اين لغات را بهمراه معني آنها ياد بگيريد.

پايان قسمت دوم

 
  BLOGFA.COM